سحرگاهان، عیسی باز به صحن معبد آمد. در آنجا مردم همه بر وی گرد آمدند؛ و او نشسته، به تعلیم ایشان پرداخت. در این هنگام، علمای دین و فَریسیان، زنی را که در حین گرفتار شده بود آوردند، و او را در میان مردم به پا داشته، به عیسی گفتند: «استاد، این زن در حین گرفتار شده است. موسی در شریعت به ما حکم کرده که اینگونه ن سنگسار شوند. حال، تو چه میگویی؟» این را گفتند تا او را بیازمایند و موردی برای متهم کردن او بیابند. امّا عیسی سر به زیر افکنده، با انگشت خود بر زمین مینوشت. ولی چون آنها همچنان از او سؤال میکردند، عیسی سر بلند کرد و بدیشان گفت: «از میان شما، هر آن کس که بیگناه است، نخستین سنگ را به او بزند.» و باز سر به زیر افکنده، بر زمین مینوشت. با شنیدن این سخن، آنها یکایک، از بزرگترین شروع کرده، آنجا را ترک گفتند و عیسی تنها به جا ماند، با آن زن که در میان ایستاده بود. آنگاه سر بلند کرد و به او گفت: «ای زن، ایشان کجایند؟ هیچکس تو را محکوم نکرد؟» پاسخ داد: «هیچکس، ای سرورم.» عیسی به او گفت: «من هم تو را محکوم نمیکنم. برو و دیگر گناه مکن.»]”
یوحنا 8:2-11 NMV
۱۲آنگاه شاگردان از کوه موسوم به زیتون به اورشلیم بازگشتند. آن کوه بیش از مسافت یک روز شَبّات با اورشلیم فاصله نداشت.۱۳چون به شهر رسیدند، به بالاخانهای رفتند که اقامتگاهشان بود. آنان پِطرُس و یوحنا، یعقوب و آندریاس، فیلیپُس و توما، بَرتولْما و مَتّی، یعقوب فرزند حَلْفای و شَمعون غیور و یهودا فرزند یعقوب بودند.۱۴ایشان همگی به همراه ن و نیز مریم مادر عیسی و برادران او، یکدل تمامی وقت خود را وقف دعا کردند.
۱۵یکی از آن روزها، پِطرُس در میان برادران که جملگی حدود یکصد و بیست تن بودند، ایستاد۱۶و گفت: «ای برادران، آن نوشتۀ کتبمقدّس باید به حقیقت میپیوست که در آن روحالقدس مدتها پیش به زبان داوود دربارۀ یهودا، راهنمای گرفتارکنندگانِ عیسی، پیشگویی کرده بود.۱۷زیرا او یکی از ما محسوب میشد و سهمی در این خدمت داشت.»
۱۸(یهودا با پاداش شرارت خود قطعه زمینی و در آن بهروی درافتاد و از میان پاره شد و اَمعا و اَحشایش همه بیرون ریخت.۱۹ساکنان اورشلیم همه از این واقعه آگاه شدند و بهزبان خود آن محل را «حَقَلْدِما»، یعنی زمین خون نامیدند.)
۲۰«در کتاب مزامیر نوشته شده است:
«”باشد که خانهاش متروک گردد
و کس در آن مأوا نگیرد،
و نیز آمده است:
«”باشد که منصب نظارتش نیز بهدیگری سپرده شود.
۲۱از اینرو لازم است از میان کسانی که در تمام مدت آمد و رفت عیسای خداوند در میان ما، با ما بودهاند،۲۲از زمان تعمید یحیی تا روزی که عیسی از نزد ما بالا برده شد، یکی از آنان با ما از شاهدان رستاخیز عیسی گردد.»
۲۳پس دو تن را پیشنهاد کردند: یوسف را که بَرسابا خوانده میشد و او را بهنام یوستوس هم میشناختند، و مَتیاس را.۲۴آنگاه چنین دعا کردند: «خداوندا، تو از قلوب همگان آگاهی. تو خود بر ما عیان فرما که کدامینیک از این دو را برگزیدهای۲۵تا این خدمت رسالت را بر عهده گیرد، خدمتی که یهودا از آن روی برتافت و بهجایی رفت که بدان تعلق داشت.»۲۶سپس قرعه انداختند و بهنام مَتیاس افتاد. بدینگونه او به جرگۀ یازده رسول پیوست.
تقویم سال یهود در فصل بهار، در ماه نیسان آغاز میشود. بنابراین اولین "تباری" که موظف بود در خانه خدا خدمت کند، تبارِ خاندان یهویاریب بود که میبایست به مدت هفت روز خدمت میکرد. مسئولیت خدمت در هفته دوم بر عهدۀ خاندان یَدَعیا بود؛ در هفته سوم، عید نان فطیر برگزار میشد و بنابراین تمام کاهنین میبایست برای خدمت در خانه خدا حضور میداشتند. سپس برنامه خدمت دوباره از سر گرفته میشد و تبار سوم، یعنی کاهنان خاندان حاریم خدمت خود را در خانه خدا آغاز میکردند. بر اساس این برنامه، پس از آنکه هر بیست و چهار تبار دورۀ خدمت خود را به اتمام میرساندند، دوباره نوبتِ تبار اول میشد، و همین طور تبارهای بعدی به ترتیب خدمتشان را انجام میدادند. این برنامه ۵۱ هفته، یا ۳۵۷ روز ادامه مییافت، که برای سال قمریِ یهودی که ۳۵۴ روز بود کافی بود. بدین ترتیب در طول یک سال، هر گروه از کاهنین دو بار در نوبت خود خدمت میکردند، و به علاوه در دوران سه عید مهم یهود نیز خدمت مینمودند. بنابراین طول مدت خدمت سالانۀ هر یک از این بیست و چهار گروه از کاهنین، پنج هفته بود
و در ساعت نهم، وقت نماز، پطرس و یوحنّا با هم به هیکل میرفتند.
2 ناگاه مردی را که لنگ مادرزاد بود میبردند که او را هر روزه بر آن درِ هیکل که جمیل نام دارد میگذاشتند تا از روندگان به هیکل صدقه بخواهد.
3 آن شخص چون پطرس و یوحنّا را دید که میخواهند به هیکل داخل شوند، صدقه خواست.
4 امّا پطرس با یوحنّا بر وی نیک نگریسته، گفت، به ما بنگر.
5 پس بر ایشان نظر افکنده، منتظر بود که از ایشان چیزی بگیرد.
6 آنگاه پطرس گفت، مرا طلا و نقره نیست، امّا آنچه دارم به تو میدهم. به نام عیسی مسیح ناصری برخیز و بخرام!
7 و دست راستش را گرفته، او را برخیزانید که در ساعت پایها وساقهای او قوّت گرفت
8 و برجسته، بایستاد و خرامید و با ایشان خرامان و جَست و خیزکنان و خدا را حمدگویان داخل هیکل شد.
9 و جمیع قوم او را خرامان و خدا را تسبیحخوانان دیدند.
10 و چون او را شناختند که همان است که به درِ جمیلِ هیکل بجهت صدقه مینشست، بهسبب این امر که بر او واقع شد، متعجّب و متحیر گردیدند.
11 و چون آن لنگِ شفایافته به پطرس و یوحنّا متمسّک بود، تمامی قوم در رواقی که به سلیمانی مسمّیٰ است، حیرتزده بشتاب گِردِ ایشان جمع شدند.
12 آنگاه پطرس ملتفت شده، بدان جماعت خطاب کرد که ای مردان اسرائیلی، چرا از این کار تعجّب دارید و چرا بر ما چشم دوختهاید که گویا به قوّت و تقوای خود این شخص را خرامان ساختیم؟
13 خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب، خدای اجداد ما، بندهٔ خود عیسی را جلال داد که شما تسلیم نموده، او را در حضور پیلاطس انکار کردید، هنگامی که او حکم به رهانیدنش داد.
14 امّا شما آن قدّوس و عادل را منکر شده، خواستید که مردی خونریز به شما بخشیده شود.
15 و رئیس حیات را کشتید که خدا او را از مردگان برخیزانید و ما شاهد بر او هستیم.
16 و بهسبب ایمان به اسم او، اسم او این شخص را که میبینید و میشناسید قوّت بخشیده است. بلی آن ایمانی که به وسیله اوست، این کس را پیش روی همهٔٔ شما این صحّت کامل داده است.
17 و الحال ای برادران، میدانم که شما و همچنین حکّام شما این را بهسبب ناشناساییکردید.
18 و لیکن خدا آن اخباری را که به زبان جمیع انبیای خود، پیش گفته بود که مسیح باید زحمت بیند، همینطور به انجام رسانید.
19 پس توبه و بازگشت کنید تا گناهان شما محو گردد و تا اوقات استراحت از حضور خداوند برسد.
20 و عیسی مسیح را که از اوّل برای شما اعلام شده بود بفرستد،
21 که میباید آسمان او را پذیرد تا زمان معادِ همهچیز که خدا از بدوِ عالم به زبان جمیع انبیای مقدّس خود، از آن اِخبار نمود.
22 زیرا موسی به اجداد گفت که، خداوند خدای شما نبی مثل من، از میان برادران شما برای شما برخواهد انگیخت. کلام او را در هر چه به شما تکّلم کند بشنوید؛
23 و هر نَفْسی که آن نبی را نشنود، از قوم منقطع گردد.
24 و جمیع انبیا نیز از سموئیل و آنانی که بعد از او تکلّم کردند، از این ایّام اِخبار نمودند.
25 شما هستید اولاد پیغمبران و آن عهدی که خدا با اجداد ما بست، وقتی که به ابراهیم گفت از ذریّت تو جمیع قبایل زمین برکت خواهند یافت،
26 برای شما اوّلاً خدا بندهٔ خود عیسی را برخیزانیده، فرستاد تا شما را برکت دهد به برگردانیدن هر یکی از شما از گناهانش.
درباره این سایت